محل تبلیغات شما



 بوسه می خواهم من از آن گونه های روشنش

یا گذارم عصر یک پاییز سر بر دامنش

 

آنچنان که باد بازی می کند با موی او

فرصتی باشد که من با دکمه ی پیراهنش

 

گرچه پوشیدست و چون هر غنچه دارد او حجاب

کوچه عاشق می شود از نازو عشوه کردنش

 

آنقدر دارم به او غیرت که حساسم به باد

بی هوا شاید شود سرمست از عطر تنش

 

هیچ کس جز او نباشد عامل مرگم ولی

آی مردم نیست هرگز خون من بر گردنش

 

مجتبی اصغری فرزقی (کیان)


 

غزلی برای استاد شکوهی
شکوه شعر خراسان


سیاهی های مویت را به دست بادها دادی
غزل گفتی وشوری به دل فریاد ها دادی (1)

تخیل می چکد از خامه ات ای شاعر شیرین
بهانه دست خسروها و یا فرهادها  دادی

کمی لبخند همراهت همیشه بود و من دیدم
که آن را چون چراغی به شب غمزادها دادی

تو در زندان تنهایی قناری می سرودی مرد
تو آن را هم برای نرمی جلاد ها دادی

تو را آیینه ها با سرمه ای در دست می دیدند
عجب تصویر زیبایی تو به صیادها دادی

چو شب بوها برای شعر عطری جانفزا داری
تو با شعرت شکوهی به شب خردادها  دادی

زمستان بود و برفی روی موهای تو باریدست
سیاهی های مویت را به دست بادها دادی

1-فریاد نوعی آواز محلی می باشد

مجتبی اصغری فرزقی (کیان)


 

یا حضرت ثامن گلاب از قمصر آوردم
دوازه ی این شهر کفشم را در آوردم

جغرافیای من کمی خشک است آقا جان
با این شرایط با خودم چشم تر آوردم

همچون کبوترها مسیرم باد و طوفان بود
شرمنده ام حالا  اگر مشتی پر آوردم

هنگام حرکت هرکسی نذری به بالم بست
تسبیح و ساعت. سینه ریز انگشتر آوردم

دیدم درختانی که در هرم تو می سوزند
از شوق آنها .من فقط خاکستر آوردم

گفتند تنها و غریبی .تا رسیدم خود
با چشم دیدم که سیاهی لشکر آوردم

پای ضریح از معجزات این بود آقا جان
دیدم که از شوق زیارت پر در آوردم


مجتبی اصغری فرزقی (کیان)


 


 

 


 


چند وقت پيش استاد سمندري دوتار نواز شهير تربت جام به رحمت خدا رفت و رفيق شفيق خود

 


 استاد ابراهيم شريف زاده را از هميشه تنها تر كرد كه در اين ايام اين عزيز حال و روز مناسب

 


 شان خودش را ندارم . حيف است اين گنجينه هاي هنر اصيل فوركلوريك ايران اين گونه مورد

 


بي مهري قرار گيرندو در گوشه تنهايي خود بپوسند و طعمه ي خاك شوند. خاكي كه سيري

 


ناپذير است.جالب اينكه استاد مهدي اخوان ثالث نواي دوتاراستاد سمندري و صداي استاد شريف

 


زاده را مي شنود و متحير مي شود. استاد شريف زاده در بيشتر كشورهاي  جهان برنامه اجرا

 


نموده و نازكاي خيال سرزمين پري و اژدها را به ديگر بلاد رسانده است به طور كه هرم نفس استاد از شهر و ديار وايالت خراسان بزرگ فرا تر رفته و از مرزهاي سرزمين عزيز بيرون رفته و از بركه نازك صداي استاد هنردوستان بيشماري در جهان جرعه نوشيده اند.

 


 

 


هم اكنون استاد شريف زاده در شهر باخرز تربت جام به تنهايي امور گذرانده و خصّت كوير

 


 دامن گير او شده است

 


اين غزل پيش كش استاد ابراهيم شريف زاده

 


 

 


 

 


اين زمين از نفست مشرق باراني شد

 


اي بنازم نفست را كه فراواني شد

 


جانمازيست دو تاري كه سمندر دارد

 


چه چه ِ حلق تو چاووش ِ مسلماني شد

 


پهن  مي شد لب شيرين تو اي خوش الحان

 


هم نوا با دف و تنبور خراساني شد

 


نعره چون شير زدي تا كه اذان مي گفتي

 


شورشي بين ِ ملائك كه تو مي داني شد

 


خواست از شوق مسلمان شدنش را مي ديد

 


در تحّير اخوان ثالث تهراني شد

 


ما طلب از تو فقط مرهم چشمي داريم

 


مثل يعقوب كه از يوسف زنداني شد

 


ظاهراٌ ساكت و آرام نشستي لاكن

 


پشت قد قامت ِ درياي تو طوفاني شد

 


چند وقتيست كه در لحن تو آوايي نيست

 


لب گشا بلبل باخرز كه طولاني شد!!

 


 



مجتبي اصغري فرزقي -مشهد مقدس


 

رد سرخی مانده از آن بوسه ها بر گردنم
آتشی افتاده از این کار در پیراهنم

گر نبازم جان برایت گر نمیرم پیش تو
پووچ مُردم .پس نبوده حاصلی از بودنم

آن چنان حالم خرابست از فراغت .بعد مرگ
در وفاتم دوست هم می گریدو .هم دشمنم

مرگ را گفتم به آرامی بیاید پیش من
جز توکس را نیست لازم موقع جان کندنم

وقت غسلم گفته ام کافور لازم نیست چون
مانده از قبلا هنوزم عطر دستت بر  تنم

مجتبی اصغری فرزقی (کیان)


گرفتارت شدم این اتفاقی ناگهانی بود

به این خاطر که در چشمان خوبت مهربانی بود

 

به مویم برف سنگین بود و باران در دو چشمانم

ولی در قلب من معجون و اکسیر جوانی بود

 

کمر باریک و ابریشم به دستی باز معروفم

که او در شهر تنها عاشق ابروکمانی بود

 

چنان من عاشقت بودم که رفتارم تعجب داشت

به طوری که شنیدم گفته بودن او روانی بود

 

هنوز از آخرین دیدارمان طعمی به جا ماندست

به این خاطر که بوسش سرخ و چایش زعفرانی بود

 

مجتبی اصغری فرزقی (کیان)


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چگونه مدرسه شادتری داشته باشیم؟