محل تبلیغات شما
 

یا حضرت ثامن گلاب از قمصر آوردم
دوازه ی این شهر کفشم را در آوردم

جغرافیای من کمی خشک است آقا جان
با این شرایط با خودم چشم تر آوردم

همچون کبوترها مسیرم باد و طوفان بود
شرمنده ام حالا  اگر مشتی پر آوردم

هنگام حرکت هرکسی نذری به بالم بست
تسبیح و ساعت. سینه ریز انگشتر آوردم

دیدم درختانی که در هرم تو می سوزند
از شوق آنها .من فقط خاکستر آوردم

گفتند تنها و غریبی .تا رسیدم خود
با چشم دیدم که سیاهی لشکر آوردم

پای ضریح از معجزات این بود آقا جان
دیدم که از شوق زیارت پر در آوردم


مجتبی اصغری فرزقی (کیان)

بوسه می خواهم من از آن گونه های روشنش

تخیل می چکد از خامه ات ای شاعر شیرین

یا حضرت ثامن گلاب از قمصر آوردم

آوردم ,حضرت ,جان ,شوق ,آقا ,قمصر ,قمصر آوردم ,در آوردم ,از شوق ,آقا جان ,از قمصر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگدانلود فیلم فقط برای خانوم خوشگلم روزهایمان تا یکی شدن... پایگاه اطلاع رسانی شیعیان اوگاندا